نگهداشت کارکنان

چطور می‌توان تعادل بین زندگی شخصی و کاری ایجاد کرد؟

سال‌هاست که مساله ” برقراری تعادل میان کار و زندگی” دغدغه بسیاری از نیروهای کار، صاحبان کسب و کار و هم چنین جامعه‌شناسان است. بسته به تفاوت‌های شخصیتی افراد، هرکس می‌تواند تعریف متفاوتی از این مفهوم داشته باشد. برای مثال یک نفر با وجود ساعات کاری انعطاف‌پذیر این تعادل را در زندگی خود احساس می‌کند. فرد دیگری ممکن است به همین که کار در ساعت اداری مشخص تمام شود و کارفرما انتظار اضافه کاری اجباری نداشته باشد و بتواند باقی ساعات روز را کنار خانواده خود سپری کند به این احساس دست پیدا می‌کند. اما به طور کلی افراد اگر بتوانند علاوه بر کار کردن به علائق خود هم رسیدگی کنند، به خشنودی حاصل از برقراری تعادل میان کار و زندگی بسیار نزدیک می‌شوند.

کار برای زندگی یا زندگی برای کار

برای پاسخ به این سوال خوب است ابتدا به یاد بیاوریم که ما برای زندگی کردن به دنیا آمده‌ایم و به دلیل تمایل به بهتر زندگی کردن، متوجه شده‌ایم که نیاز به کار کردن داریم. بنابراین پاسخ این سوال به طور واضح و مشخص کار برای زندگی است. تعادل برقرار کردن میان کار و زندگی یک مهارت نرم است. فارغ از لذتی که کار کردن برای عده‌ای دارد – چرا که توانسته‌اند مناسبت‌ترین شغل یا حرفه برای خود را پیدا کنند- برای اینکه بتوانیم تجربه‌های زیادی در زندگی کسب کنیم به پول احتیاج داریم و اکثر انسان‌ها برای رسیدن به پول به کار کردن احتیاج دارند. پس در واقع کار و پول ابزارهایی برای زندگی و ایجاد احساس خوشبختی در انسان ها هستند. وقتی این دو برای کسی تبدیل به هدف زندگی شوند، استرس بخش جدایی‌ناپذیر زندگی او خواهد شد. البته کمی استرس در زندگی عادی است اما اگر ادامه دار باشد قطعا ذهن انسان را خسته می‌کند و با افزایش حواس‌پرتی‌ها و بی‌تمرکزی‌ها او را دچار فرسودگی شغلی خواهد کرد.

موضوع “برقراری تعادل در کار و زندگی” از چه تاریخی در میان جوامع اهمیت پیدا کرد؟

اولین جرقه‌های اهمیت دادن به مساله برقراری تعادل میان کار و زندگی در جوامع، برمی‌گردد به قوانینی که در قرن هجدهم میلادی در بریتانیا و ایالات متحده برای کاهش ساعات کاری به تصویب رسانده شد. پس از آن نیز به مرور قوانینی در مورد مرخصی اجباری در روزهای بیماری یا زایمان نوشته شد. این موضوع از وقتی که زنان وارد بازار کار شدند پررنگ‌تر شد. زنان با توجه به مسئولیت‌هایی که علاوه بر محیط کار، در خانه نیز داشتند، درخواست ساعات کاری کمتر و منعطف‌تری داشتند که بتوانند به وظایفشان در هر دو محیط رسیدگی کنند. اما این درخواست به مرور فراگیر شد. چرا که به مرور کارفرمایان متوجه شدند تاثیر کیفیت زندگی خصوصی بر کیفیت زندگی کاری افراد غیر قابل انکار است.

برقراری تعادل بین زندگی فردی خانوادگی و اجتماعی برای خانم‌ها با چه چالش هایی مواجه است؟

از آنجا که زنان، نقش حیاتی در امور خانه و خانواده نیز دارند، برقراری تعادل میان کار و زندگی برای ایشان با چالش‌هایی متفاوت از چالش‌های عام این مقوله، روبروست. این چالش‌ها را می‌توان در دو دسته مربوط به کار و مربوط به خانواده تقسیم‌بندی کرد که در ادامه با عناوین آنها آشنا خواهید شد:

مسائل مربوط به کار:

  1. مدیریت زمان
  2. برنامه کاری فشرده
  3. محل کار دور از خانه
  4. ساعت کاری زیاد
  5. فرهنگ کاری ضعیف

مسائل مربوط به خانواده:

  1. خانواده‌ای که حمایت‌گر نیستند
  2. پاسخگویی به مسئولیت‌ها و نقش‌های خانگی
  3. سن کودکان
  4. مسائل مربوط به زایمان

عوارض وجود عدم تعادل بین زندگی کاری و شخصی

مطالعات زیادی در این مورد صورت گرفته و نتایج حاکی از آن است که هرگاه تعادل میان زندگی کاری و شخصی برای کسی از بین رفته، درجاتی از ناکارآمدی و عملکرد ضعیف شغلی یا روابط خانوادگی متشنج برای کارکنان را به همراه داشته است. این مشکل، هم‌چنین بر سلامت جسمی و روحی کارکنان نیز تاثیرات قابل توجهی می‌گذارد. فشار کاری همانقدر که می‌تواند باعث فرسودگی جسمی شود، روح انسان را نیز می‌تواند مستهلک کند. بسیاری افراد بدلیل اینکه با مرخصی گرفتن مقداری از حقوق ماهیانه آنها کم می‌شود، از مرخصی‌هایشان استفاده نمی‌کنند اما متوجه این مساله نیستند که برای درمان عوارض روحی و جسمی ناشی از فشار کار، هزینه‌های بیشتری را متقبل خواهند شد.

عدم تعادل زندگی کاری و شخصی در طولانی‌مدت می‌تواند پیامدهای منفی در زندگی کارمندان در سطوح فردی، خانوادگی و سازمانی داشته باشد. در ادامه توضیح مختصری در خصوص هریک از این پیامدها خواهیم داشت.

  • سطح فردی از لحاظ روحی: استرس، تنش، اضطراب، افسردگی.
  • سطح فردی از لحاظ جسمی: مشکل مرتبط با قلب و عروق قلبی، مشکلات تنفسی، بی خوابی و…
  • سطح خانواده: بدون شک بر روابط با همسر، والدین و فرزندان تأثیر منفی خواهد گذاشت. آمار نزاع میان فرزندان و والدین و هم چنین طلاق به دلیل اینکه یکی از افراد خانواده یا زوجین وقت کمی را با خانواده سپری می کند بسیار بالاست.
  • سطح سازمانی: اگر کارمندان بدون اینکه شرایط جسمی و روحی خوبی داشته باشند در سازمان مشغول به فعالیت باشند، نمی‌توان انتظار عملکرد بالایی از ایشان داشت. از آنجا که بهره‌وری و سودآوری سازمان ارتباط مستقیم با عملکرد نیروهایش دارد، در نتیجه راندمان کاری سازمان به طور کلی کاهش خواهد یافت.

هماهنگی هوشمند بین کار و زندگی

چگونگی برقراری این هماهنگی بستگی زیادی به تیپ شخصیتی افراد دارد. اینکه اگر چه حجمی از زمان و انرژی خود را صرف کار کنند و چه حجمی را صرف امور شخصی، به احساس رضایت و خوشحالی در زندگی دست پیدا می کنند. برای مثال افراد درون گرا و برون گرا قطعا اختلاف نظرهایی در این مورد دارند که به نوع کاری که درگیر آن شده اند و هم خوانی آن شغل با روحیاتشان نیز بسیار بستگی دارد. برقراری تعادل در کار و زندگی همیشه موضوعی چالش برانگیز بود. فکر کردن به این موضوع که در حال حاضر انجام چه کاری از اهمیت بیشتری برخوردار است همواره بخش زیادی از توانایی فکری ما را به خود مشغول می کند. فرض کنید یک مشکل حساس کاری برایتان پیش آمده که برای رفع آن، سازمان به حضور شما نیاز دارد، از طرفی به یک مهمانی خانوادگی دعوت شده اید که حضور یا عدم حضور شما تاثیر بسزایی روی کیفیت روابط خانووادگی تا خواهد گذاشت. حل چنین مسائلی در لحظه واقعا کار سختی است. معمولاً فقط وقتی می توانیم از چنین شرایطی اصطلاحا سر سالم بیرون بیاوریم که از پیش تمهیداتی اندیشیده باشیم. در ادامه پیشنهاداتی برای افزایش امکان برقراری تعادل ارائه می کنیم.

5 راز برقراری تعادل در زندگی کاری و شخصی

  1. اولویت بندی داشته باشید کارهایی که در طول روز باید به آنها رسیدگی کنید را یادداشت کنید. در این مرحله می توانید از ماتریس آیزنهاور کمک بگیرید. کارها را براساس اهمیت و ضرورتشان مرتب کنید. قدرت نوشتن در کاهش حواس پرتی را دست کم نگیرید. با اولویت بندی وقت کشی در اینترنت و شبکه های اجتماعی را هم به حداقل می رسانید. پس از مدتی که این کار را انجام دادید خودتان متوجه افزایش بازدهی‌تان در انجام امور روزمره تان می شوید. به این ترتیب صداهای درون منفی و باورهای محدود کننده ای که تقریبا همه ی ما با آنها دست و پنجه نرم می کنیم به حداقل می رسند در پایان یک روز کاری وقتی می بینید که به همه کارهایتان رسیده اید، محیط کار را با حساس شادابی ترک خواهید کرد و وقتی به خانه می روید انرژی کافی برای وقت گذراندن با اهالی خانه را هم دارید.

 

  1. مدیریت زمان از طریق برنامه ریزی اکثر اوقات که می گوییم” وقت نکردم تا فلان کار را انجام بدهم”، خودمان می دانیم که اگر برنامه ریزی درستی داشتیم حتما وقت انجام آن کار را هم داشتیم. برای مدت یک هفته یادداشت کنید که ساعات روز خود را چگونه گذرانده اید. با فاجعه ای به اسم وقت کشی مواجه خواهید شد و باورتان نمی شود که این مدت را به بطالت گذرانده اید. کارها و یا فکرهای بیهوده بخش زیادی از زمان ما را پر می کنند اگر تصمیم به کنترل آنها نداشته باشیم. مدیریت زمان یعنی انجام کار درست در زمان درست؛ و این اصلا به معنی بیش از حد کار کردن نیست. در یک برنامه ریزی ابتدایی و ساده 8 ساعت برای کار، 8 ساعت برای زندگی شخصی و 8 ساعت برای خواب در نظر گرفته می شود. بسته به نوع شغل و کاری که شخص انجام می دهد این ساعات می تواند منعطف باشد. طوری برنامه ریزی کنید که به همه ی ابعاد زندگی اهمیت دهید و به آن رسیدگی کنید در غیر این صورت در بلند مدت با مشکلات جسمی و روحی زیادی مواجه خواهید شد و حتما با افت کارایی و بهره وری شغلی مواجه می شوید.

 

  1. در محیطی که کار می کنید به امور شخصی نپردازید و در محیط زندگی و خانه به امور کاری نپردازید ذهن انسان در این مورد به سرعت شرطی سازی می شود. به این شکل که ناگهان به خودتان می آیید و می بینید در حالی که بین اعضای خانواده نشسته اید در حال چک کردن ایمیل های کاری هستید و یا وقتی پشت میز کار نشسته اید در حال دیدن عکس های خانوادگی یا چت کردن با دوستانتان هستید. تمرین کنید که مسائل کاری را پشت در خانه بگذارید و به داخل بروید. زمانی که بیرون از محیط کار هستید را فقط به انجام تفریح، تمدد اعصاب، بهبود روابط با خانواده، کاهش فشارهای روانی و استراحت بگذرانید. این کار رمز حضور پر انرژی و بهره ور در روز بعدی کاری است. حتی اگر فریلنس هستید پیشنهاد می کنیم محیط کاری مشخص و جدایی در خانه داشته باشید. ضمناً به خاطر داشته باشید که با صحبت کردن، رسیدگی و وقت گذراندن با خانواده به مرور همدلی آنها را کسب خواهید کرد که این مساله در مدیریت کردن شرایط اضطراری یا موقعیت های از پیش تعیین نشده راه تصمیم گیری بهتر و بدون استرس را برایتان هموار می کند و از این جهت کمک بزرگی محسوب می شود. هم چنین سرکوب نکردن نیازهای عاطفی و روحی بخش مهمی از فرآیند برقراری تعادل کار و زندگی است.

 

  1. فارغ از اهمیتی که اولویت بندی و برنامه ریزی دارند، به خاطر داشته باشید که اصولا زندگی و اتفاقات آن مقوله ی صد در صد قابل کنترلی نیستند. بنابراین مقداری انعطاف پذیری را در هر برنامه ریزی باید لحاظ کرد. برای مثال وقتی برنامه ریزی هایی که برای یک سفر یا جلسه کاری مهم انجام داده اید، ممکن است فرزندتان با مشکل جدی سلامتی روبرو شود و یا برعکس؛ در روز تولد همسرتان یک ضرب العجل کاری پیش می آید. نکته این است که بپذیریم این شرایط استثنا هستند و این رفتارها نباید با بهانه تراشی به رویه تبدیل شوند.

 

  1. صحبت هایی که تا الان داشتیم درمورد این بود که چگونه نقش هایی که در اجتماع یا خانواده داریم را بهتر ایفا کنیم. حال نوبت به خودمان می رسد. برای اینکه بتوانید در محیط کار یا خانه بهترین خودتان باشید، اول باید به خوبی به نیازهای فردی تان رسیدگی کرده باشید. ورزش، خواب کافی، مراقبه، غذای سالم، مطالعه یا حتی رویاپردازی نیازهای اولیه جسمی و روحی ما هستند. هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو را به خاطر بیاورید. بعید است پیش از آنکه زمان کافی به خودتان اختصاص داده باشید بتوانید در محیط کار یا خانواده یا در میان دوستان حضور موثری داشته باشید. اگر مدیر هستید گاهی مجبور خواهید شد که برای رسیدگی به خودتان وظایفی را محول کنید و یا اگر کارمند هستید از کارفرما بخواهید که به منظور حفظ کیفیت، سرعت و دقت در انجام امور نیاز به نیروی کمکی دارید.

سخن آخر

در پایان مقاله نیز تاکید می‌کنیم که اگر کارفرما هستید همواره به یاد داشته باشید که سلامت جسمی، روحی و روانی کارمندان برای شما اهمیت ویژه ای دارد چرا که افزایش فشار کاری برای رسیدن به سودهای مالی کوتاه مدت مانع رسیدگی ایشان به عواملی که باعث افزایش شادکامی، اعتماد بنفس، انگیزه و نتیجتاً تمرکز و کارایی ایشان است، می شود. بپذیرید که مسائل فردی کارمندان تاثیر مستقیم روی بهره وری سازمان دارد.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا